نوشته اصلی توسط
فاطمه دهقان
سلام.۳ سال پیش بعد از ۲ سال زندگی مشترک از شوهرم که معتاد بود جدا شدم.همون اوایل با مردی آشنا شدم که زن و بچه داشت.ابراز میکرد که با زنش مشکل داره و شرف طلاقه و از من خواست بمونم تا جدا شه.من صیغه این اقا شدم.تا به خودم اومدم دیدم وابسته و دل بسته اش شدم و خبری از طلاق هم نیست.روز به روز حالم بدتر شد.هر روز فکر و خیال امونمو بریده.اینکه الان کنار زنشه،دارن چیکار میکنن و ...
خودش که میگه من اونو اصلا دوست ندارم و فقط و فقط بخاطر بچه هام موندم.اما من نمیتونم باهاش کنار بیام.میگه من فقط رابطه جنسی با تو دارم اما فکر اینکه اون طرف زنش بره منو روانی میکنه.دارم دیوونه میشم.اینم بگم من خانواده بسیار فرهیخته ای دارم.اصلا نمیدونم چرا خودمو درگیر این رابطه کردم.اما الان جدا شدن برام سخته.خیلی سخت.من چندین بار تلاش کردم اما نتونستم.۲۸ سال بیشتر ندارم اما داغونم.اون مرد،مرد بدی نیست اما شرایط داره از پا درم میاره.فقط دلم میخواد یه روز چشم باز کنم و ببینم همه چی تموم شده.شما یه راهی بهم نشون بدین